بسیاری از طرفداران انتخاب آزادانه هرگونه قیممآبی را رد میکنند. آنها میخواهند دولت به شهروندان اجازه دهد خودشان انتخاب کنند. توصیه برای «سیاستگذاری استاندارد» حاصل این طرز تفکر است. در این شیوه، تا حد ممکن، به افراد گزینههای بیشتری برای انتخاب داده میشود و سپس به آنها اجازه داده میشود همانی را برگزینند که بیشتر میپسندند؛ آن هم با کمترین مداخله یا سقلمهی ممکن از جانب دولت. خوبی چنین طرز تفکری در این است که برای بسیاری از مشکلات پیچیده، راهحل سادهای عرضه میکند؛ یعنی، به حداکثر رساندن حق انتخابها از نظر تعداد و تنوع؛ همین و بس! این نوع سیاستگذاری در بسیاری از حوزهها، از آموزش و پرورش گرفته تا طرح بیمهی داروهای تجویزی، جای خود را باز کرده است. در بعضی محافل عبارت «فقط انتخابها را به حداکثر برسان» تبدیل به شعار در سیاستگذاری شده است؛ حتی گاه اینگونه تصور میشود که تنها جایگزین این شعار، حکمی دولتی است که آن هم به عنوان «جامه بر قامت همه» به مسخره میگیرند. آنهایی که طرفدار شعار «فقط انتخابها را به حداکثر برسان» هستند، متوجه فاصلهی زیاد این سیاستگذاری و حکم دولتی نشدهاند. آنها یا مخالف قیممآبیاند یا اینکه فکر میکنند مخالف آن هستند و به سقلمهها شک دارند. به عقیدهی ما، تردید آنها بر مبنای فرض اشتباه و دو بردشت نادرست است. فرض اشتباه این است: تقریبا همهی مردم در همهی اوقات، گزینههایی را انتخاب میکنند که بیشترین منفعت را برایشان دارد یا حداقل از گزینههایی که دیگری به جای آنها انتخاب میکند بهتر است. ما ادعا میکنیم این فرض به وضوح از بنیان نادرست است و گمان نمیکنیم هیچکس بر اساس تعقل آن را باور کند.